قطره ای آرزو
آسمان دلم طوفانی است
جامه ی جنگلم عریانی است
من اینجایم، بی ستاره،بی ماه
نابینایم،بی نشانه، بی راه
شب،سکوت،دلتنگی
خستگی،گم شدگی،بی رنگی
کاش قدم می زد هنوز، آرزو در کوچه پس کوچه های دلم
کاش هنوز ابری بود آسمان چشمانم
قطره ای آرزو، شاید اگر می بارید
اشک شاید، رنگین کمانی در چشمانم می کارید
آن وقت شاید می زدند،گل های خشک وکاغذی قلبم،جوانه
وجودم پر می شد از امید،احساس،ترانه!
نویسنده: ع.حشمتی